سخنرانی بداهه
در یک جلسه حضور دارید و ناگهان از شما تقاضا میکنند که چند دقیقه ای برای مخاطبان صحبت کنید.شاید این شرایط را قبلا تجربه کرده باشید و اگر هم تجربه نکرده اید مطمئن باشید که تجربه اش خواهید کرد.آقای دیل کارنگی در کتاب آیین سخنرانی…
چرا بداهه سخنرانی کردن مهم است؟
همانطور که عرض کردم بحث این نیست که شاید برای شما هم اتفاق بیفتد بلکه حتما برای شما هم اتفاق می افتد.سخنرانی بداهه باعث میشود:
- قدرت و تسلط خود در سخنرانی را به رخ بکشید.
- اعتماد به نفس شما افزایش پیدا میکند.
- حافظه ی شما تقویت میشود.
- استرس شما برای سخنرانی کاهش میابد چون برای هر شرایطی آماده هستید.
به چه چیزی سخنرانی بداهه میگوییم؟
سخنرانی بداهه یعنی سخنرانی بدون اطلاع قبلی.خیلی از افراد به اشتباه فکر میکنند که سخنرانی بداهه یعنی سخنرانی بدون آمادگی قبلی،که به نظرم باید به آن ها این جمله از هنری فورد را تحویل داد.هنری فورد که موسس شرکت خودرو سازی فورد است میگوید:پیش از هر چیز دیگر ، راز موفقیت را آماده شدن شکل میدهد.
در واقع آماده نشدن برای چیزی آماده شدن برای شکست است.پس یک بار دیگر تاکید میکنم که سخنرانی بداهه یعنی سخنرانی بدون اطلاع قبلی نه بدون آمادگی قبلی.
سخنرانی بداهه مثل فوتبال است.تیم ها از قبل آماده هستند و تمرینات خود را انجام داده اند و در روز موعود با یکدیگر مسابقه میدهند.پس برای سخنرانی بداهه هم باید آماده باشیم و اجزای بداهه را تا جایی که میتوانیم حذف کنیم.برای مثال به عنوان یک معلم چه سوالاتی ممکن است از شما پرسیده شود؟ این سوالات را پیدا کنید و جواب های آن ها را برای خود لیست کنید.
مهم ترین سخنرانی بداهه شما چیست؟
معرفی خودتان! شاید هیچوقت خودمان را معرفی نکرده ایم پس ذهن ما آماده نیست.معرفی درست باعث میشود در مدت زمان کوتاه اعتبار سازی کنید و قبل از اینکه افراد بخواهند راجع به شما قضاوت کنند جایگاه واقعی خود را در ذهن آن ها بسازید.
تمرین برای آمادگی سخنرانی بداهه
تمرین سه دقیقه صحبت کردن راجع به یک موضوع
مثلا یک موضوع مثل آموزش را انتخاب کنید و راجع به آن سه دقیقه صحبت کنید.مغز ما پر از اطلاعاتی هست که درهم برهم هستند و ساختار مشخصی ندارند.با این تمرین مغز به تدریج یاد میگیرد که مثلا بخش مربوط به آموزش اینجاست ، بخش مربوط به ورزش کنار آموزش است.با این تمرین ، موضوعات با یک ساختار مناسب در مغز ما قفسه بندی میشوند.البته این تفسیر برای درک بهتر است وگرنه دقیقا این همان چیزی نیست که در مغز اتفاق می افتد.
تمرین یافتن شباهت ها
سعی کنید موضوعات و اتفاقاتی را که هیچ ارتباطی با هم ندارند را به هم ربط دهید.مثلا دمپایی و جنگل!
با ارتباط دادن این دو موضوع به هم ، چند دقیقه صحبت کنید.تا جایی که ذهنتان خسته شود و بیش از این چیزی به ذهنتان نرسد.اصل تمرین از این نقطه به بعد است،یعنی زمانی که ذهن شما کاملا خسته شده است و دیگر قادر به صحبت کردن نیستید.هر چقدر میتوانید در این حالت به ذهن خود فشار بیاورید چون ذهن شما تازه راه افتاده و با این کار به مغز میفهمانید که نباید کم بیاورد.
تمرین عدم استفاده از کلمه واقعی
ذهن ما همیشه سعی میکند الگو داشته باشد.با این تمرین میخواهیم این الگوهای ذهنی را بشکنیم.یک کلمه انتخاب میکنید(مثل میز) اما به جای آن کلمه ی دیگری به کار میبرید(مثل مربا) و تلاش میکنید برای چند دقیقه راجع به این موضوع صحبت کنید اما به جای کلمه میز از کلمه مربا استفاده میکنید(اگر نتوانستید خنده خود را کنترل کنید با صدای بلند بخندید).این تمرین کمک میکند که زمانی که در یک شرایط سخت گیر افتادیم از موضوعاتی که اصلا فکرش را نمیکردیم صحبت کنیم.
تمرین داستان سازی
با تراوشات سالم ذهنی خود یک داستان بسازید و آن را برای شخص دیگری بازگو کنید.آن شخص باید ادامه داستان را بگوید طوری که به داستان ناتمام شما ربط داشته باشد.بعد از اینکه او ادامه داستان را گفت حالا نوبت شماست که ادامه دهید.انجام دادن این تمرین علاوه بر اینکه قدرت بداهه گویی شما را افزایش میدهد یک بازی سالم هم هست و میتواند خاطرات خوبی بر جای بگذارد.
در سخنرانی بداهه از این ها اجتناب کنید…
معرفی طولانی
افرادی هستند که موقع معرفی خود از همه چیز میگویند و مخاطب را کلافه میکنند الا آن چیزی که باید بگویند.معرفی بخش بسیار مهمی است اما نباید با پرحرفی و بیهوده گویی این فرصت ارزشمند را از دست داد.نکته بسیار مهمی که در معرفی وجود دارد این است که مخاطبان ما چه کسانی هستند و چه انتظاری از ما دارند و در واقع دوست دارند چه اطلاعاتی از ما داشته باشند.اما یک فرمولی وجود دارد که میتواند در بسیاری از موقعیت ها کمک کننده باشد.این فرمول به این شکل است که:
- در ابتدای معرفی خودتان به این سوال پاسخ میدهید که چه کسی هستید(مثلا نام شما چیست؟)
- سپس شغلتان را میگویید.
- و در نهایت هدف خود را بیان میکنید.
دوباره تاکید میکنم که این فرمول در بسیاری از موقعیت ها جواب میدهد نه همه ی موقعیت ها.شما میبایست با توجه به شرایط مختلف تصمیم بگیرید چگونه خود را معرفی کنید.
عذرخواهی اولیه
ببخشید مزاحمتون شدم…
ببخشید یکم صدام میلرزه..
.ببخشید دیر رسیدم…
هر اتفاقی افتاده شما الان موظف به سخنرانی هستید و این وظیفه خود را باید به نحو احسن انجام دهید.مخاطب شما منتظر شماست.منتظر این که محتوای ارزشمندی به او ارائه کنید.محتوایی که ارزش وقت او را داشته باشد.وقتی که میتوانست در کنار خانواده بگذراند یا تفریح کند.این معذرت خواهی های اولیه مشت محکمی از سوی سخنران به سمت صورت خود اوست و او را در نظر مخاطب بی ارزش جلوه میدهد.لطفا هر اتفاقی که افتاده را روی سن فراموش کنید و تنها دغدغه شما این باشد که چطور میتوانید به مخاطب خود ارزش اضافه کنید.
جوک گفتن در ابتدای صحبت
فرض کنید برای شروع سخنرانی خود یک جوک فوق العاده خنده دار از نظر خودتان را تمرین میکنید و در روز سخنرانی این جوک خنده دار را در ابتدای صحبت برای یخ شکنی بازگو میکنید اما مخاطبان نمیخندند…
چه اتفاقی برای شما می افتد؟ مخاطبان چه فکری راجع به شما خواهند کرد؟
در همان ابتدای سخنرانی کل زحمت شما به باد میرود و سوژه میشوید.استفاده از طنز در ابتدای صحبت پر ریسک است.در شروع صحبت فقط در صورتی از طنز بهره بگیرید که کاملا مسلطید و به روحیات مخاطب خود آگاهید.اگر ذره ای فکر میکنید که ممکن است مخاطب طنز شما را به خوبی دریافت نکند از بیان آن پرهیز کنید.
دیدگاهتان را بنویسید